یه چیز هستش اینکه من از بقیه طلب نمیکنم
نمیگم من امروز حالم بده پس باید بهم برسی
درخواست نکردم با مامانم صحبت کنی که بهم کار نداشته باشه
درخواست نکردم که ازم مراقب ات کنن
در خواست نکردم که مشکلات خانوادگی ام حل کنن
در خواست نکردم که برم پشتت وایستم قایم شم
چمیدونم از اسم طرف استفاده نکردم نگفتم آقا من چون شاگرد فلانی ام باید فلان کار برام بکنین بهم اهمیت بدین چی میگن از اسم طرف به عنوان اتکت استفاده نکردم
از اشک هام سو استفاده نکردم
اینا افتخار یا هرچی نیستش اینا چیزایی که فکر میکنم یه موجود اگر انگل باشه انجام میده
چمیدونم درخواست نکردم تکلیف ام بنویس چون منم بهم نمره بده چون منم فلان کن با من فرق داشته باش منو باید ارج بنهی
باید به خاطر من بیای فلان جل بیای بهمان جا باهام حتما حرف بزنی فقط واسه من وقت بزاری
توقع نکردم از خونتون و مهمونی پاشی بیای
چمیدونم توقع نکردم نگرانم باشی
هر کاری بوده همش لطف طرف بوده تاج سر من بوده و هست و خواهد بود هر کار کرده از سرم زیاده ماه آسمان و الخ و...
من هیچی نمیتونم بگم اگر طرف یه نقطه برای من میزاشت کع زندگیم در حد همون یخ نقطه عوض میشد بنده اش بودم الان اینکه کل زندگیم نجات داده چی بگم
فقط چیزی کع هست داشتم به خودم نگاه میکردم و اینطوری بودم اونقدر انگل نیستم عین کنه خون ات نمی مکم ازت استفاده نمیکنم که خودم خوب و خوشحال باشم و تو نباشی و... حس موفقیت و لبخند فقط ملل من باشه و... یه همچین چیزی تو فقط اشک هام جمع کن شادی ها مال من و...
آرتادخت | دوشنبه سیزدهم اسفند ۱۴۰۳
17:21